افت تحصیلی در کودکان دو زبانه/ محمود عبدالهی
فهرست
عنوان...................................................3
بیان مساله............................................3
مقدمه..................................................3
پیکره اصلی مقاله...................................4
تعریف مفاهیم مورد استفاده در مقاله...............................4
راهکار................................................8
جمع بندی..............................................................9
مراجع..............................................................10
عنوان
افت تحصیلی در کودکان دو زبانه
بیان مساله
آیا زبان های قومی و محلی باعث افت تحصیلی کودکان مربوط به این اقوام در دوره ابتدایی در مناطق مختلف کشور می گردد؟
مقدمه
کثرت گویش های متنوع در برخی از کشورها که ما را نیز شامل می شود، معضلات عدیده ای را در آموزش رسمی کودکان دو یا چند زبانه به ویژه در سالهای نخست آموزش فراهم می آورد.بی تردید دو زبانی یکی از مسائل مهم نظام آموزشی کشورهای چند زبان است، زیرا در جهان کنونی دوزبانگی امری عادی است و یافتن کشوری که در میان گویشگران آن حداقل دو زبان وجود نداشته باشد امری محال می باشد.
پدیده هایی مثل استثمار، ماموریت های مذهبی و تجاری ، مهاجرت های گروهی، قحطی، جنگ و... ایجاد جوامع دوزبانه کرده اند.
اما علی رغم تنوع زبانی که در کشورها وجود دارد برخی ملاحظات فرهنگی و سیاسی موجب شده که تنها یک زبان که اکثریت قوی است به عنوان زبان رسمی آموزش کشور مورد استفاده قرار می گیرد.
در کشور ما حدود شصت در صد فارسی زبان هستند و چهل درصد بقیه شامل گروههای مختلف اقلیت زبانی اند.به این صورت که بیست درصد زبان ترکی و هشت درصد زبان کرد و دوازده درصد بقیه گویش ها ( لری، گیلکی، بلوچ و... )را تشکیل می دهند.می توان گفت اغلب مناطق ایران جزء مناطق دو زبانه محسوب می شوند.
با توجه به اینکه جمعیت بیشتری به زبان فارسی صحبت می کنند و بر اساس قانون اساسی کشور و اینکه زبان فارسی، زبان رسمی جمهوری اسلامی ایران است و با در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و سیاسی کشور این زبان، زبان اصلی آموزش در ایران قرار گرفته است.
اگرچه مسئولان امر در آموزش و پرورش همواره کوشیده اند تا با تهیه مواد آموزشی مناسب و به کارگیری شیوه های مطلوب، فرصت هایی برابر برای همه دانش آموزان فراهم کنند، اما به نظر می رسدیادگیری زبان فارسی که ( ممکن است هرگز به خوبی زبان مادری فراگرفته نشود. ) به عنوان پیش شرط تحصیل، حضور در اجتماع و یافتن شغل برای دانش آموزان غیر فارسی زبان ایجاد دشواری نماید، که ما در این مقاله به دنبال بررسی آن هستیم.
پیکره اصلی مقاله
تعریف مفاهیم مورد استفاده در مقاله
1- زبان مادری: اولین زبانی است که فرد اول آن را در محیط خانواده فرا می گیرد. زبانی که فرد با آن تکلم می کند، با آن رشد می کند، شخصیتش شکل می گیرد و عناصر فرهنگی و اجتماعی محیط خود را با آن دریافته و لمس کرده و خود را توسط آن می شناسد.
2- فرد دو زبانه: به فردی اطلاق می شود که از زمان آغاز آموزش رسمی با زبان دیگری که در کشور عمومیت یافته و در حکم زبان دوم می باشد آشنا شده و آموزش می بیند.
3- زبان آموزشی: زبانی که شخص توسط آن در مذارس آموزش می بیند و انتقال مفاهیم از طریق این زبان شکل می گیرد.
مشکلات تحصیلی کودکان دو زبانه در کشورمان از واقعیت های تلخی است که نتایج پژوهش های زیادی بر آن صحه نهاده است. افت تحصیلی و مردودی های پی در پی از دانش آموزان پایه های مختلف مدارس مناطق دوزبانه کشورمان ناشی از ناهنجاری های آموزش است که کودکان اقلیت های زبان های بومی و غیررسمی کشورمان در امر تحصیل با آن مواجه می شوند و این قضیه ظاهراً ریشه در مشکلات دوزبانگی دارد.چرا که کودک دوزبانه در بدو ورود به دوره آموزشی دبستان به دلیل تفاوت زبان آموزشی با زبان بومی یا زبان مادری با مشکلاتی مواجه می شود و معلمان نیز در آموزش خواندن و نوشتن و تفهیم مطالب و حل و فصل مسائل مبوط به یادگیری مفاهیم با نارسایی های عدیده ای از جمله تاخیر در زمان آموزش سرخوردگی عاطفی و احساس خجالت در کودکان و حتی مقاومت آنان در برابر یادگیری و... مواجه می شوند. پس تا زمانی که کودک در زبان آموزشی مهارت کافی پیدا نکند، تعلیم و تربیت موثر نخواهد بود.
در این مقاله می خواهیم تاثیر تفاوت زبان مادری و زبان سیستم آموزشی بر سطح کیفیت و یادگیری کودکان نوآموز را بررسی کنیم. پس ترجیح می دهم اول مختصری در مورد روند یادگیری توضیح دهم.
بطور کلی روند یادگیری به گونه ای است که مفاهیم در قالب مجموعه ای از کلام تصاویر، اصوات درآمده و به مخاطب منتقل می شود.مخاطب با دریافت این اطلاعات آن را پردازش نموده و آنچه از پردازش این اطلاعات در ذهن او شکل می گیرد به عنوان یادگیری تثبیت می شود. پس از آنجا که فرآیند یادگیری مستلزم ایجاد ارتباط است و زبان اساسی ترین ابزار ایجاد این ارتباط می توانیم بگوییم داشتن زبان مشترک بین آموزش دهنده و آموزش گیرنده امری اجتناب ناپذیر است.
از ویژگی های آموزش به زبان مادری که در یادگیری بسیار مهم است سرعت در انتقال مفاهیم می باشد. آموزش شخصی توسط زبان مادری و قومی موجب می شود بدون اندیشیدن زیاد در کلمات و جملات ادا شده توسط آموزش دهنده، آموزش پذیر اطلاعات را دریافت کرده و در فرآیندی خودکار و ناخودآگاه که ناشی از تمرین روزمره فرد در استفاده از زبان اصلی اش برای یادگیری است، آن را پردازش نموده و یادگیری انجام شود.
اما زمانی که زبان آموزش غیر از زبان قومی و مادری فرد باشد روند آموزش کند و کم کیفیت می شود، خصوصاً در مورد افرادی که به تازگی با زبان جدید آشنا می شوند ( کودکان دبستانی و پیش دبستانی ).
در کودکان نوآموز که زبان آموزشی آنها بجز زبان مادری آنهاست، ارتباط کلامی به صورت مستقیم نبوده و با ئاسطه صورت می پذیرد:
الف : مفهوم ← زبان جدید ← زبان مادری ← ادراک شخصی
ب : ادراک شخصی ←زبان مادری ← بیان فیدبک یادگیری
همین طور در پاسخگویی به این یادگیری نیازمند تبدیل مفهوم مورد نظر خود نیز از زبان مادری به زبان آموزشی هستند. این تبدیلات، خود حجم قابل توجهی از ذهن را اشغال می کند.
زبان اول یا زبان مادری اولین زبانی است که کودک آنرا بدون هیچ آموزشی می آموزد (سنت آگوستین ).
کودکان ایرانی دارای هر زبان که باشند به محض ورود به مدرسه خودرا با زبان فارسی ( زبان رسمی آموزش و پرورش ) مواجه می بینند.در مدرسه بدون توجه به اینکه تاچه حد با زبان فارسی آشنایی دارد مجبور می شود به فارسی بخوانند، بنویسند، صحبت و حتی مفهوم سازی و فکر کنند.
وضعیت جدیدی که کودک در آن قرار می گیرد تاثیر ویژه ای بر وی می گذارد
زبان وسیله ای برای برقراری ارتباط اجتماعی است. اگر کودکی در پیام رسانی و فهم منظور و پیغام دیگران با مشکل مواجه باشد، رشد او به خطر می افتد.به همین ترتیب کودکان دو زبانه ای که زبان همبازی هایشان متفاوت است دچار مشکلات عاطفی خواهند شد.
کودکان دوزبانه ای که در مدارس کودکان عادی قرار می گیرند بدلیل بیان متفاوت با سایرین یا بیان نامناسب مطالب مورد تمسخر کودکان قرار می گیرند و پیامد این وضع احساس خشم و افسردگی است. در چنین شرایطی کودک دوزبانه مورد بی مهری یا بی اعتنایی همسالانش قرار گیرد برخودپنداره او تاثیر می گذارد.
کودک خصوصاً در پایه های اول و دوم ابتدایی به سبب پایین بودن مرحله رشد و نداشتن تجربه و مفهوم سازی های ساده تر و ضعیف تر ممکن است بیش از سایرین در درک درس معلم با مشکل مواجه شود و احتمال کمتری دارد که پرسش هایش را عنوان کند و مستعد افت تحصیلی می شود.
وقتی دانش آموز در حال یادگیری موضوع جدیدی است عناصر مربوط به دو موضوع با هم تداخل پیدا کرده و گاه آموخته های پیشین مزاحم آموختن جدید می شوند.
راهکار:
برای حل این مساله راهکارهایی ارائه شده که در مورد اجرایی شدن یا نشدن آنها بحث می کنیم:
یکی از راهکارها آموزش به زبان مادری است. در بررسی این راهکار فاکتورهای مختلفی اثرگذارند. برای نمونه مساله تکثر در تعداد زبان ها و گویش ها است که مشکل آفرین است. قطعاً نمی توان در کشور به تعداد زبان های موجود کتب درسی چاپ کرده و آموزگار تربیت کرد، چرا که اینکار مستلزم صرف هزینه و زمان زیادی است.
هماهنگی معیار های آموزشی مشکل دیگری برای این شیوه حل مساله می باشد. با هر بار تجدید نظر در سیستم آموزشی کشور، باید تمام زیر مجموعه ها تغییر کنند، یعنی تمام کتب و شیوه های آموزشی.
مساله بعدی زمینه ذاتی زبان آموزی در نوآموز برای انتقال مطالب علمی است. در بسیاری از زبان ها و گویش های مورد استفاده در کشور معادل علمی برای واژگان تعریف نشده و بدلیل عدم استعمال این زبان ها در مفاهیم علمی و استفاده صرف آنها در ارتباطات روزمره این زبان به شکل ابزار ساده ارتباطی درآمده و نمی توان مفاهیم علمی را از این طریق منتقل کرد، چرا که زبان در این زمینه گسترش نیافته و در همان سطح روزمرگی باقی مانده است.
مشکل دیگر این راه کار، جدا کردن شخص از مجموعه واحد کشور است.
در صورتی که شخص به زبان مادری آموزش ببیند نیاز به تسلط بر زبان رسمی کشور کمتر احساس می شود و این مساله زمانی بیشتر خودنمایی می کند که شخص نیاز به ارتباط گسترده خارج از منطقه قومی خود دارد.در این ارتباط در سطح کشور به علت عدم تسلط کافی بر زبان رسمی با مشکل مواجه می شویم.
مساله بعدی دستاویز شدن این شیوه برای جدایی طلبان است. این شیوه آموزشی ممکن است برای جدایی طلبان ( هرچند اندک ) دستاویزی شود تا به فکر استقلال ناحیه قومیتی خود بیفتند.
بنظر می رسد بهترین راه حل همان آموزش زبان فارسی به صورت وسیع تر و جدی تر برای کودکان پیش دبستانی و اول ابتدایی می باشد.
جمع بندی:
دانش آموزان پایه ابتدایی در مناطق مختلف کشور ما با هر قومیتی، دارای هر زبان که باشند به محض ورود به مدرسه خودرا با زبان فارسی ( زبان رسمی آموزش و پرورش ) مواجه می بینند.در مدرسه بدون توجه به اینکه تاچه حد با زبان فارسی آشنایی دارند مجبور می شود به فارسی بخوانند، بنویسند، صحبت و حتی مفهوم سازی و فکر کنند. در صورتی که به زبان فارسی مسلط نیستند و با مشکلات عدیده ای که در طول مقاله عنوان کردیم دست و پنجه نرم می کنند.
با تمام تلاش هایی که مسئولان برای ازبین بردن این مشکلات کرده اند بدلیل گستردگی این موضوع و تنوع زیاد زبان ها و گویش ها در سطح کشور هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده اند.
اما بهترین راهی که توسط آن می توان این مشکل را کمرنگ تر کرد همان آموزش زبان فارسی در سال های پیش دبستانی و اول ابتدایی برای دانش آموزان است تا تسلط آنها از اوایل دوره آموزشی بر زبان فارسی ایجاد شود.
با امید به آنکه اقدامات گره گشایی برای حل این موضوع انجام شود.
مراجع
· سخنرانی ارائه شده در نشست علمی انجمن برنامه ریزی درسی ایران
· کتاب فناوری اطلاعات و ارتباطات در اموزش و پرورش سایر کشورهای دنیا نوشته علی اکبر جلالی