قطره ای از دریا
حدیث حقیقت حاوی نکات ارزنده فراوانی است، اما ما به یک نکته که بیانگر شخصیت عظیم کمیل است، اشاره می کنیم. وقتی جناب کمیل از حضرت امیر7 می پرسد که حقیقت چیست، حضرت می فرماید: تو را چه به حقیقت؟ کمیل بنا به رسم شاگردی اصرار می ورزد و می گوید: ایا من صاحب سرّ شما نیستم؟ حضرت صاحب سرّ بودن کمیل را تایید می کند، ولی می فرماید: «بلی و لکن یرشح علیک ما یطفح منّی؛ آری، لکن آنچه از ظرف وجود من لبریز می شود، به تو سرایت می کند. باز کمیل می پرسد: ایا مثل شمایی، با این همه کرامت، گدای درگاه خود را نا امید می کند؟ آن گاه حضرت جواب کمیل را می دهد و ابوابی از معارف را به روی کمیل می گشاید.
ممکن است خواننده گرامی گمان کند که بهره کمیل از آقا امیرالمؤمنین(ع) کم بوده که حضرت فرموده: آنچه از من لبریز می شود، به تو می رسد. برای معلوم شدن مقدار و ارزش و کارایی رشحاتی که از ظرف علوم حضرت به جناب کمیل می رسیده، توجه شما را به سخن امام صادق(ع) جلب می کنم:
حضرت به سدیر می فرمایند: آیا آیاتی که در مورد قضیه سلیمان و بلقیس می باشد را خوانده ای؟ سدیر جواب می دهد: آری خوانده ام. حضرت می پرسند: آیا آصف4 و مقدار علمی که از علم کتاب می دانست را می دانی؟ سدیر عرض می کند: بفرمایید تا بدانم. حضرت می فرمایند: علم او مانند قطره ای از دریا بود. نگویید علم آصف از کتاب چقدر اندک است، بلکه بگویید آن دریا چقدر عظمت دارد که قطره ای از آن این قدر کارایی دارد. سپس فرمودند: به خدا قسم که تمام علم کتاب در نزد ما اهل بیت: است.
در اینجا نیز نباید بهره کمیل را اندک دانست، بلکه باید گفت علم امام7 فوق العاده زیاد است و اگر شمه ای از دانش امام7 به او رسیده باشد، همین کافی است تا ما قدرت و علمی هموزن آصف بن برخیا برای کمیل قائل باشیم. به همین جهت، فرمایش برخی بزرگان که معتقدند حضرت علی(ع) به خواص اصحاب خود از جمله جناب کمیل، علم منایا و بلایا تعلیم فرمود، درست به نظر می رسد.6 مرحوم علامه شوشتری می فرماید: چون علوم و اسرار در باطن حضرت امیر7 موج می زد، می خواست که گوهر عرفان را بیرون بریزد. از این رو، کمیل بن زیاد نخعی را پیش خود می نشاند و بر او جواهر اسرار می فشاند7 و حتی برخی بزرگان معتقدند که حضرت، درجاتی از اسم اعظم الهی را به ایشان تعلیم داده بود.