چرا شیطان را خنّاس میگویند؟
"خنّاس" صیغة مبالغه از مادّة "خنوس" به معنای جمع شدن و عقب رفتن است; به شیطان نیز "خنّاس" گفته میشود، زیرا هنگامی که نام خدا برده میشود، عقبنشینی میکند و از آن جا که این امر غالباً با مخفیکاری و پنهان شدن توأم است، این واژه به معنای "اختفأ" نیز آمده است "خنّاس" در آیة شریفه "مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ "(ناس،4) صفت "وسواس" (وسوسه کننده) است، چه از جنّ باشد و چه از انس، مانند انسانهای شیطان صفت.
كلمه" خناس " صيغه مبالغه از مصدر " خنوس" است كه به معناى اختفاى بعد از ظهوراست. شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مىكند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مىافتد پنهان مىشود و عقب مىرود، باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مىشود، جلو مىآيد و به وسوسه مىپردازد.
در مجمع البيان است كه از انس بن مالك روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به ياد خدا بيفتد، او مىگريزد و دور مىشود ، و اما اگر خدا را از ياد ببرد ، دلش را مىخورد ، اين است معناى وسواس خناس.و در همان كتاب آمده كه عياشى به سند خود از أبان بن تغلب، از جعفر بن محمد (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ مؤمنى نيست مگر آنكه براى قلبش در سينهاش دو گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مىخواند و مىدمد، و از گوش ديگرش وسواس خناس بر او مىخواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را تاييد مىكند، و اين همان است كه فرموده:" وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ- ايشان را به روحى از ناحيه خود تاييد مىكند.
آدم فرزند شیطان خناس رامیخورد!
در کتاب خلاصه الا حبار از میر سید علی همدانی از طریق اهل سنت روایت شده است که وقتی حضرت آدم و حوا از بهشت اخراج شده و به زمین آمدند , شیطان لعین یکی از فرزندان خود را که " خناس " نام داشت , نزد حوا آورد و این در حالی بود که حضرت آدم(ع) غایب بود . شیطان به حوا التماس کرد و گفت : این فرزندم است او را محافظت و نگهداری کن تابرگردم و خود رفت . هنگامی که حضرت آدم (ع) آمد , از حوا پرسید : این کیست ؟ حوا گقت : فرزند ابلیس است . آدم (ع) گفت : چرا او را نگهداشتی ؟ او دشمن ما است . سپس آدم (ع) , خناس را کشت و چهار پاره کرد و بر چهار قله ی کوه گذاشت و خود بجایی رفت .شیطان حاضر شد و از حوا در مورد احوال فرزندش سوال کرد . حوا آنچه را که توسط آدم (ع) صورت گرفته بود , به شیطان گفت و شیطان با صدای بلند گفت : ای خناس ! حاضر شو ! فورا خناس در همان شکل اول خود حاضر شد و باز هم او را نزد حوا رها کرد و خود رفت . حوا از اینحالت بسیار در شگفت ماند . وقتی که آدم (ع) بازگشت و دید که خناس با هیاتی کامل و سالم نزد حوا حضور دارد , باشگفتی پرسید : این چه حالتی است ؟! حوا موضوع را به آدم (ع) گفت . آدم(ع) اینبار خناس را سوزاند و خاکسترش را در آب جاری ریخت و رفت . وقتی شیطان آمد و شرح ماجرا را از حوا شنید , باز هم خناس را صدا زد و خناس نیز فورا حاضر گردید و شیطان غایب شد . آدم آمد و با کمال شگفتی خناس را زنده و سالم دید و چون از حوا این امر عجیب و غریب را شنید , غیرتش جوشید و غضب بر او غالب شد و گفت : می ترسم که آن ملعون سرانجام بلائی بر سر ما نازل کند و سپس خناس را کشت و خود و حوا او را خوردند ! وقتی آدم (ع) غایب گردید , شیطان حاضر شد و از حوا احوال خناس را سوال نمود و حوا نیز شرح واقعه را به او گفت . شیطان باز هم با صدای بلند ی گفت : ای خناس ! درچه حالی ؟ از درون ادم و حوا خناس به صدا در آمد و گفت : لبیک ای پدر ! شیطان گفت : در کجا هستی ؟ گفت : در درون آدم و حوا ! شیطان گفت : ای فرزند مکان شریفی یافتی همان جا بمان وهرگز خارج نشومقصود من همین بود وبه او خناس دستور دادم که تا آدم ونسل آدم زنده است او را وسوسه کند که در سوره ناس هم آمده الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنه و الناس از شر وسوسه گر پنهانکار که در درون سینه انسانهاست وسوسه می کند خواه از جن باشد یا از انسان.آری , خناس شیطانی است که برای همیشه در بطن فرزندان آدم است و وسوسه ی او رفع نمیشود مگر به ذکر خدا و استعاذه چنانکه قول خداوند است : (من شر الواسواس الخناس. ا ز شرّ وسوسهگر پنهان کار)
دربارة چیستی خناس، دو قول مطرح شده است:
1. مقصود جنیان است و آیه، به شرّ وسوسة آنان اشاره دارد.
2. مقصود شیطان است و مقصود آیه، شرّ صاحب وسواس است که شیطان باشدامّا این که چرا به شیطان، "خنّاس" گفته شده ،دو علت بیان کردهاند
1. چون وقتی نام خدا میآید، شیطان از قلب میگریزد و پنهان میشود و وقتی یاد خدا فراموش شود، در قلب ظاهر میشود
2 .چون فراوان مخفی میشود و در هر حال ـ چه هنگام وسوسه و چه غیر آن ـ از چشم مردم پنهان است.