بهبود هر یک از عوامل توسعه انسانی درآمد، سوادوامید به زندگی
امید به زندگی
سازمان بهداشت جهانی سلامت را اینگونه تعریف کرده است: «وضع مطلوب و خوب جسمی، روحی و روانی و اجتماعی یک فرد». (عباس پور، 1383: 252)
حالت سلامتی کامل، فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی. از تعریف مذکور چنین استنباط می شود که انسان و سلامتی وی از جنبههای سهگانه: "جسم، روان و روابط اجتماعی" تأمین یا تهدید میشود. هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامتی اعضای جامعه را تضمین می کند، آماده نماید و سلامتی روان قسمتی از سلامتی کلی است. منظور از سلامتی روان، سلامتی ابعاد خاصی از انسان مثل هوش، ذهن، حالت و فکر او میباشد. (فصلنامه علمی بهداشتی، 1378) آنچه سلامتی را به خطر میاندازد، صرفاً یک عامل نیست بلکه همسویی عوامل متعدد با یکدیگر است که موجب رفتار غیرسالم میگردد. لذا بررسی واقعیتها و نیازهای جامعه، عوامل مستعدکننده[2]، قادرسازنده و سایر عوامل اجتماعی برای ارائه موارد آموزشی و نحوه ارزشیابی آﻧﻬا بسیار ضروری است. (کومبس، 1995: 48)
حداقل وحداکثر محدوده امید به زندگی به ترتیب برابر 25 و 85 سال است. مقدار این شاخص برای ایران بر پایه آخرین گزارش توسعه انسانی (2003) که برای سال 2001 محاسبه شده، رقم 746/0 می باشد.
از آنجایی که در محاسبه این شاخص، تنها معیار امید به زندگی لحاظ میشود، بنابراین ارزش آن برابر است با مقدار شاخص امید به زندگی.
آموزش(سواد)
آموزش همواره به عنوان وسیله ای مطمئن در جهت بهبود کیفیت عملکرد و حل مشکلات مدیریت مدنظر واقع و فقدان آن نیز یکی از مسائل اساسی و حاد هر سازمان را تشکیل میدهد. بدینجهت برای تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهسازی و بهرهگیری هرچه مؤثرتر از این نیرو، بی شک آموزش یکی از مهمترین و مؤثرترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور سازمان بهشمار میرود. لازم به تذکر است که آموزش یک وظیفه اساسی در سازمانها و یک فرایند مداوم و همیشگی است و موقت و تمام شدنی نمی باشد. کارکنان در هر سطحی از سطوح سازمان، اعم از مشاغل ساده یا پیچیده، مدیر یا زیردست محتاج آموزش و یادگیری و کسب دانش و مهارتهای جدید هستند و باید همواره برای انجام بهتر کار خود از هر نوعی که باشد، روش ها و اطلاعات جدیدی کسب نمایند و مضافاً اینکه هر وقت شغل کارکنان تغییر پیدا کند، لازم است اطلاعات و مهارتهای جدیدی را برای تداوم موفقیت آمیز وظایف شغل مربوطه فرا بگیرد. (شریعتمداری، 1383: 122)
درمورد آموزش این شاخص، دو معیار: نرخ با سوادی بزرگسالان و نرخ ناخالص ثبت نام به صورت ترکیبی از نرخ ثبت نام در آموزش ابتدایی، متوسطه و تحصیلات عالی را در بر میگیرد.
بزرگسالان با سواد، افراد بالای 15 سال را که قادر به خواندن و نوشتن بیانات کوتاه وساده خود هستند دربرمی گیرد. نسبت ثبت نام ناخالص آموزش ابتدایی، متوسطه وآموزش عالی برابر است با میانگینی از نسبتهای ثبت نام دانش آموزان درهرمقطع آموزشی مورد نظر به عنوان درصدی از جمعیت موجود درهرگروه سنی.
چون سازمان ملل معتقد است که سواد اولین گام برای یادگیری وپایه ریزی دانش است لذا درمحاسبه شاخص آموزش به نرخ با سوادی بزرگسالان وزن بیشتری داده شده است، یعنی درمحاسبه شاخص آموزش، نرخ باسوادی بزرگسالان با نرخ ترکیبی ثبت نام ناخالص با ضریب دوسوم درنظرگرفته میشود. با توجه به اینکه مقدار حداقل و حداکثر هر دو معیار آموزش به ترتیب برابر صفر و 100 می باشد، مقدار شاخص آموزش ایران برای سال 2001 ، رقم 727/0 محاسبه شده است.
شاخص توسعه انسانی و روش محاسبه آن(درآمد)
شاخص توسعه انسانی بهعنوان محوراصلی گزارشهای توسعه انسانی در واقع، آخرین تلاش بین المللی برای یافتن یک واحد سنجش توسعه یافتگی کشورها میباشد که ازسه معیار: آموزش، امید به زندگی و تولید ناخالص سرانه داخلی تشکیل شده است. استفاده از معیارهای فوق به علت نقش مهم و انکارناپذیر آنها در افزایش قابلیت انسانها می باشد.
شاخص توسعه انسانی با هدف افزایش دامنه قدرت انتخاب وگسترش قابلیت های انسان، معیار موفقیت در فرایند توسعه انسانی است. این شاخص، نماگری از روند توسعه انسانی در جهان خواهد بود که جایگاه کشورها را نسبت به هم نشان میدهد.
امروزه هر چند شاخص توسعه انسانی از انتقاداتی که نسبت به آن وجود دارد، رهایی پیدا نکرده (انتقاد نسبت به چگونگی انتخاب وزنها در محاسبه شاخص و همچنین تعداد معیارهای منتخب) اما هنوز مقبولیت عامه خود را حفظ کرده است. از آنجا که شناخت بیشتر شاخص مذکور و تحلیل آن، وضعیت توسعه انسانی و جایگاه جهانی فرایند توسعه در کشور را ملموستر خواهد کرد، آخرین تلاشهای بینالمللی در زمینه اندازهگیری درجه توسعه یافتگی و مقایسه بینالمللی کشورها به خلق شاخص توسعه انسانی[1] (HDI) توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد درسال 1990 انجامید. این شاخص از زمان اولین انتشار آن درسال 1990 همواره به صورت سالانه در قالب گزارشهایی از روند پیشرفت شاخصهای توسعه انسانی توسط سازمان ملل منتشر شده و مورد استفاده کشورها و سازمانهای بینالمللی مختلف قرار میگیرد.
شاخص توسعه انسانی ترکیبی از چهار معیار متفاوت است که در سه مؤلفه: امید به زندگی، آموزش و تولید ناخالص سرانه داخلی قرار میگیرند. شاخص توسعه انسانی یک میانگین ساده از سه مؤلفه فوق است.
امید به زندگی، آموزش و درآمد واقعی همگی از عوامل اساسی افزایشدهنده قدرت انتخاب انسانها میباشند. طول عمر بیشتر بهعنوان معیار امید به زندگی علاوه بر آنکه نشان دهنده تغذیه مناسبتر و برخورداری از امکانات بهداشتی است، فرصت بیشتری را برای زندگی و انتخاب به انسانها میدهد.
آموزش نیز به همین ترتیب قدرت تصمیمگیری و قدرت استفاده از فرصتهای بهتر را برای مردم به ارمغان میآورد. امروزه جدای از نقش آموزش در توسعه انسانی، بر تأثیر سرمایه انسانی و آموزش در رشد اقتصادی نیز تأکید فراوانی می شود و در نهایت تأثیر افزایش درآمد واقعی در گسترش انتخابهای آزادانه افراد و بهرهبرداری از منابع مادی بر هیچ کس پوشیده نیست. لذا بههمین دلیل UNDP برای سنجش شاخص توسعه انسانی از سه شاخص فوق استفاده می کند. ارزش هر شاخص بر طبق فرمول زیر محاسبه میشود:
((حداقل مقدار شاخص– مقدار شاخص برای کشور مورد نظر) = ارزش شاخص
(حداقل مقدار شاخص – حداکثر مقدار شاخص)
حداقل و حداکثر هر شاخـص بر پایه فروض مورد نـظر سازمان ملل محـاسبـه میشوند.