اعتدال و میانه روی
یکی از اصول مطلق و فراگیر در اخلاق، میانه روی است به این معنی که در هیچ کاری نباید کوتاهی کرده و یا زیاده روی نمود.
هر کاری حدی دارد و در محدوده مخصوصی باید انجام شود. کوتاهی کردن یا انجام آن کمتر از این حد تفریط بوده و زیاده روی یا انجام بیش از اندازه ، افراط حساب می شود و هر دو ناپسند است.
قرآن می فرماید:
تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون(بقره: 229)
اينها حدود و مرزهاى الهى است; از آن، تجاوز نکنيد! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.
وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ (طلاق : 1)
اين حدود خداست، و هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خويشتن ستم کرده است.
حدود نسبت به هر مسئله و موردی مختلف است. برخی کارها حدودشان وسیع بوده و کمتر افراد دچار افراط و تفریط می شوند. مثلا حد مجحاز خوردن و خوردنی های مجاز بسیار است. اما برخی امور، محدوده کمی داشته و بسیار ضیق هستند و میانه روی و اعتدال در آنها به دقت و احتیاط بالائی نیاز دارد به همین خاطر سریع به افراط و تفریط کشیده می شوند. مسائل جنسی و روابط زن و شوهر و محرم و نامحرم یا سخن گفتن را می توان از این قبیل شمرد.
اصل اعتدال و میانه روی و رعایت حدود، اصلی مسلم در تمام مکاتب اخلاقی بوده و کسی منکر آن نیست. آنچه مهم است ، تشخیص حدود در موضوعات و تکالیف می باشد یعنی این که در هر مسئله ای، تا چه مقدار ، صحیح بوده و کمتر و بیشتر آن مجاز نیست؟ حداقل و اکثر انجام یک کار چه قدر است؟
منابع دینی و عقلی و عرفی برای تشخیص این حد و مرزها قرار داده شده اند. برای این که حدود سخن گفتن و تفاوت سخن به جا و نابجا را بدانیم و گرفتار سکوت بی جا و سخن بی هنگام و بی مورد و خطا نشویم، باید از متون دینی و در برخی موارد، تشخیص عرفی کمک بگیریم. البته نظر عرف نباید مخالف با حد و حدود شرع باشد.
مثلا عقل، عیب جویی ، تمسخر و بدگویی دیگران را ناپسند و مصداق تجاوز از حد گفتار و زبان می داند. صحبت مجاز است تا جایی که به ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و خدشه به آبروی افراد نشود. آیات و روایات هم این کار را ناپسند می داند.
همچنین عقل، سکوت را در جایی که صحبت و افشاگری لازم بوده را تفریط و زشت می شمرد مثل جایی که شخصی از انسان مشورت بخواهد و مشاور با این که می داند، سکوت کند.
عرفا هم فریاد کشیدن و یا درگوشی حرف زدن را خروج از حد صحبت دانسته و سکوت هنگام ملاقات و احوال پرسی نکردن را بعضا زشت می داند. مراعات این گونه حدود عرفی صحیح و بلکه لازم است. اما اگر عرفا دروغ به شوخی , پسندیده شده و مورد تحسین باشد، دیگر نمی توان آن را پذیرفت.
قانون مدنی نیز می تواند محدود کننده باشد مثلا سرعت خودرو در جاده ، محدوده خاصی دارد و از حد خاصی نباید کمتر باشد همانطور که از یک سرعت خاصی نباید تجاوز کند. اعتدال به این است که راننده سرعت مجاز را رعایت نماید.
نکته مهم این است که در برخی امور یعنی کارهایی که در رابطه انسان با خداوند بوده و از امور قلبی است ، افراط و زیاده روی معنی ندارد مثلا یاد خدا در دل و شکر قلبی از خداوند در همه حال خوب است و هیچ گاه زیاده روی محسوب نمی شود چون حد اکثری ندارد.
البته همین اعمال هم در مرحله زبان و عمل(ذکر عملی و زبانی) ممکن است به خاطر مزاحمت با سایر تکالیف، زیاده روی محسوب شود. مثلا کسی که به خاطر عبادت و ذکر و نماز، کار و تلاش و کسب معاش را رها کند، دچار افراط در عبادت شده است.